چرا صلح همیشه باید در پایان راه باشه ؟
چرا نمی شه قبل از هر جنگی به صلح فکر کرد؟
البته منظورم از جنگ فقط جنگ اسرائیل و لبنان ، ایران و عراقه . ( چون جنگ هم مثله بقیه چیزای دیگه چند تا جنبه داره )
نمی دونم
واقعا نمی دونم
دستاورد این همه جنگ چیه ؟
مگر نه اینکه جنگ یه کشور رو حد اقل 10-20 سال از رشد و پیشرفتش عقب میندازه ؟
مگر نه آدمای بی گناه باید این وسط تلف شن ؟
همیشه هم جنگ و چند تا آدم مغرور و مستبد راه می اندازن و جورشو باید یه ملت بکشه
و وقتی هم که جنگ تموم می شه
کسی نمی تونه به یاد بیاره که علت شروعش چی بوده
وقتی حرف از جنگ می شه
یاد نمایش نامه ببر گراز دندان می افتم
نمی دونم که تئاتر ببر گراز دندان رو دیدید یا نه ؟!! در هر صورت این نمایشنامه طوری بووود که من و شدیدا تحت تاثیر قرار داد .
ببر های گراز دندان میلیونها سال پیش می زیستند .
نسلشون الان منقرض شده .
طبیعت برای دفاع اونها در برابر موجودات دندونای بزرگی مثل گراز بهشون داد اما این دندونای بزرگ به مرور اونقدر بزرگ و قطور و سنگین شد که در نهایت که نعمتی که برای حفظ جونشون داده شده بود در واقع قاتل جونشووون شد . نسل اونها به این سبب پایان یافت و منقرض شد . باکتری ها هم همین جورین . اونها هم در نقطه ی اوجشون توسط همون سمی از بین می رن که خودشون تولید کردن .
انسان هم می تونه اینجووووری باشه.
مغز انسان هم در ابتدا نعمتی محسوب می شده که به کمک اون از پس مشکلات و زندگی بر می اومده . بتونه آتیش بسازه . واسه خودش به کمک مغزش و نه به خاطر قدرت فیزیکی غذا تهیه کنه .
اما این مغز مثل همون دندونای ببر گراز دندون اونقدر رشد کرده اونقدر وسیع شده که داره خودش رو منقرض می کنه و یا به قول یه بنده خدایی : عصر خطرناکی است انسان بیش از آنکه بر خود مسلط شود بر طبیعت فرمان می راند .
چون این قضیه رو دارم با چشمای خودم می بینم این نظریه رو دور از واقعیت نمی دونم
الان هممون شاهد جنگ های متعدد تو دنیا هستیم ، شاهد قتلهای متعدد ، شاهد کشتار های دسته جمعی ، شاهد خودکشی های متعدد ........
انسان دیگه به جایی رسیده که خدا هم نمی تونه بهش افسار بزنه و کنترلش کنه .
امااااااااااااااااااااااااااااااا
در هر صورت بنای طبیعت بر اساس جنگ بنا شده
نمی شه از این واقعیت فرار کرد
به قول جبران خلیل جبران :
هر سال عناصر طبیعت در برابر هم اعلام جنگ می کنند ، زمستان در برابر نیروهای بهار می جنگد و این نیز مثل جنگ های آدمیان ویرانگر است .
ما هم باید این فرایند را از سر بگذرانیم و در بسیاری موارد باید برای چیزهای خوبی که نمی شناسیم بمیریم
کسانی که به دنبال یک صلح ابدی می جنگند
مثل شاعران جوانی هستند که نمی خواهند هیچگاه بهار پایان یابد . انسان باید جنگیدن را برای نیت ها و رویاهای خود بیاموزد ، چون این بخشی از امانت پرورگار است .
از نظر من
ما انسانها فقط ادعای تمدن می کنیم
در حالی که فقط یه قانون رو میشناسیم و به اون افتخار می کنیم
قانون جنگل
B. SH
B.SH