سلام آهنگ هر سازم سلام ای زندگی سازم
تمام هستی ام را به چشمای تو میبازم
چشات همرنگ خورشیده قشنگه صبح امیده
میون این همه گل ها چشام تنها تو را دیده
تو عطر رازقی هستی تو شوق عاشقی هستی
نجابت از تو میباره تو مثل زندگی هستی
به امید سلام عشق همیشه از تو میخوانم
توی تبعید و تنهایی به یاد تو میمانم......
این شعر هم فقط تقدیم به دوستان پارسی بلاگم که خیلی دوستشون دارم واز شما به خاطر اینکه منو به عنوان دوست قبول دارید ممنون از این که نمیتونم مطالب جدید در وبلاگ بذارم عظر میخوام دوستتون دارم دوستان
من مهدی غفوری دانشجوی رشته ی آی تی با پسر عموم تصمیم گرفتیم یک فروم یا انجمن بسازیم
و از تمام دوستان (آبجی ها وداداش ها)درخواست میکنم که ما را در ساخت این انجمن یاری فرمایند
البطه یه مقداری از کاراش انجام شده وقتی در هاست قرارش دادیم دوست دارم با ما همکاری کنید
کسانی که تمایل به همکاری دارند لطفا پیام های همکاری خود را در قسمت نظرها بگذارند
ممنون میشم
از طرف داداش مهدی
ملاصدرا می گوید
خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک میشود
و به قدر نیاز تو فرود میآید، و به قدر آرزوی تو گسترده میشود،
و به قدر ایمان تو کارگشا میشود،
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود،
و به قدر دل امیدواران گرم میشود...
پــدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادری را.
همسر میشود بی همسر ماندگان را.
طفل میشود عقیمان را. امید میشود ناامیدان را.
راه میشود گمگشتگان را. نور میشود در تاریکی ماندگان را.
شمشیر میشود رزمندگان را.
عصا میشود پیران را.
چنین کنید تا ببینید که خداوند، چگونه بر سفرهی شما، با کاسهیی خوراک و تکهای نان مینشیند و
بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد، و در دکان شما کفههای ترازویتان را میزان میکند
مگر از زندگی چه میخواهید،
که در عشق یافت نمیشود، که به نفرت پناه میبرید؟
سلام به دوستان عزیز
امیدوارم که تمامی مطالب این وبلاگ موردعلاقه شماقراربگیره!
راستی برنامه های زیادی روبرای دانلودقراردادم که درارشیوموضوعات است.به انهاهم سری بزنید!
به وبلاگدیگرمن هم سری بزنید!mahdyvenus.blogfa.com
اگرهم درجایی اشکالی دیدین ازتون خواهش میکنم که اونودرنظرات بهم بگین
نظرهم یادتون نره باتشکردوست شمامهدی غفوری
چرا صلح همیشه باید در پایان راه باشه ؟
چرا نمی شه قبل از هر جنگی به صلح فکر کرد؟
البته منظورم از جنگ فقط جنگ اسرائیل و لبنان ، ایران و عراقه . ( چون جنگ هم مثله بقیه چیزای دیگه چند تا جنبه داره )
نمی دونم
واقعا نمی دونم
دستاورد این همه جنگ چیه ؟
مگر نه اینکه جنگ یه کشور رو حد اقل 10-20 سال از رشد و پیشرفتش عقب میندازه ؟
مگر نه آدمای بی گناه باید این وسط تلف شن ؟
همیشه هم جنگ و چند تا آدم مغرور و مستبد راه می اندازن و جورشو باید یه ملت بکشه
و وقتی هم که جنگ تموم می شه
کسی نمی تونه به یاد بیاره که علت شروعش چی بوده
وقتی حرف از جنگ می شه
یاد نمایش نامه ببر گراز دندان می افتم
نمی دونم که تئاتر ببر گراز دندان رو دیدید یا نه ؟!! در هر صورت این نمایشنامه طوری بووود که من و شدیدا تحت تاثیر قرار داد .
ببر های گراز دندان میلیونها سال پیش می زیستند .
نسلشون الان منقرض شده .
طبیعت برای دفاع اونها در برابر موجودات دندونای بزرگی مثل گراز بهشون داد اما این دندونای بزرگ به مرور اونقدر بزرگ و قطور و سنگین شد که در نهایت که نعمتی که برای حفظ جونشون داده شده بود در واقع قاتل جونشووون شد . نسل اونها به این سبب پایان یافت و منقرض شد . باکتری ها هم همین جورین . اونها هم در نقطه ی اوجشون توسط همون سمی از بین می رن که خودشون تولید کردن .
انسان هم می تونه اینجووووری باشه.
مغز انسان هم در ابتدا نعمتی محسوب می شده که به کمک اون از پس مشکلات و زندگی بر می اومده . بتونه آتیش بسازه . واسه خودش به کمک مغزش و نه به خاطر قدرت فیزیکی غذا تهیه کنه .
اما این مغز مثل همون دندونای ببر گراز دندون اونقدر رشد کرده اونقدر وسیع شده که داره خودش رو منقرض می کنه و یا به قول یه بنده خدایی : عصر خطرناکی است انسان بیش از آنکه بر خود مسلط شود بر طبیعت فرمان می راند .
چون این قضیه رو دارم با چشمای خودم می بینم این نظریه رو دور از واقعیت نمی دونم
الان هممون شاهد جنگ های متعدد تو دنیا هستیم ، شاهد قتلهای متعدد ، شاهد کشتار های دسته جمعی ، شاهد خودکشی های متعدد ........
انسان دیگه به جایی رسیده که خدا هم نمی تونه بهش افسار بزنه و کنترلش کنه .
امااااااااااااااااااااااااااااااا
در هر صورت بنای طبیعت بر اساس جنگ بنا شده
نمی شه از این واقعیت فرار کرد
به قول جبران خلیل جبران :
هر سال عناصر طبیعت در برابر هم اعلام جنگ می کنند ، زمستان در برابر نیروهای بهار می جنگد و این نیز مثل جنگ های آدمیان ویرانگر است .
ما هم باید این فرایند را از سر بگذرانیم و در بسیاری موارد باید برای چیزهای خوبی که نمی شناسیم بمیریم
کسانی که به دنبال یک صلح ابدی می جنگند
مثل شاعران جوانی هستند که نمی خواهند هیچگاه بهار پایان یابد . انسان باید جنگیدن را برای نیت ها و رویاهای خود بیاموزد ، چون این بخشی از امانت پرورگار است .
از نظر من
ما انسانها فقط ادعای تمدن می کنیم
در حالی که فقط یه قانون رو میشناسیم و به اون افتخار می کنیم
قانون جنگل
B. SH
B.SH
مدتی پیش جریان هایی پیش اومد که بهونه ی نوشتن این مطلب شد :
اولین جریانی که پیش اومد ?وبلاگی بود که اتفاقی بهش دست پیدا کردم .وبلاگی که تعداد بسیار زیادی عکس های غیر اخلاقی داشت و باعث شد اعصابم به هم بریزه .
جریان بعدی شنیدن ترانه های خواننده ای بود به اسم « سامی یوسف»
خواننده ی آذری الاصل مسلمانی که با موسیقی راک اسلامی ترانه هایی ارائه داده برای معرفی هرچه بهتر حضرت محمد(ص)و دین اسلام به همه ی جهان به خصوص به مسلمانان حاضر در غرب .ترانه هایی بسیار دلنشین و دوست داشتنی و زیبا.
کمی آنطرف تر به یاد «مثلا ترانه »های یکی دوتا از گروه های زیرزمینی رپ ایرانی افتادم که از دیگران شنیدم که شنیدن الفاظش مو رو به تن آدم راست میکنه .
بعد هم اتفاقی کتاب اشعاراحمد شاملو رو ورق میزدم که یکی از شعراش رو وقتی که خوندم دیدم انگار برای اتفاقاتی که افتاده بود جوابهای قشنگی داره :
در آوار خونین گرگ و میش
دیگر گونه مردی آنک ?
که خاک را سبز میخواست
وعشق را شایسته ی زیباترین زنان
که این اش
به نظر
هدیتّی نه چنان کم بها بود
که خاک وسنگ را بشاید
چه مردی !چه مردی!
که می گفت:
قلب را شایسته تر آن
که به هفت شمشیر عشق
درخون نشیند
وگلو را بایسته تر آن
که زیباترین نامها را
بگوید ...
باخودم گفتم وقتی آدم میتونه وبلاگ های زیبا ?جالب و دوست داشتنی تحویل بده ...
وقتی یه خواننده مثل سامی یوسف میتونه ترانه هایی داشته باشه تا این حد دلنشین...
وقتی یه شعر از شاملو میتونه اینقدر تاثیرگذار وعمیق و زیبا باشه ...
پس دیگه چرا زشتی ؟
چرا تحویل دادن چنین وبلاگی با چنین عکسایی ؟
چرا خوندن چنین آهنگای رپی؟
وقتی بیشتر فکر کردم به این نتیجه رسیدم که دنیا با همه ی زشتی و زیبایی هاش برای مخلوقات خدا آفریده شده .این ما هستیم که باید انتخاب کنیم که چشم و گوشمون رو به کدوم یکی عادت بدیم ؟
یه نفر پیدا میشه مثل سامی یوسف که ارزش و قدر صداشو میدونه وبرای مخاطبش ارزش قائله .ترانه هایی ارائه میده که باعث زیرورو شدن مخاطبانش میشه .
برعکس کسانی پیدا میشن که نه تنها خدا رو فراموش کرده اند ?تازه ارزش صدا و همینطور وقت خودشون و مخاطب شون رو نمیدونن و هدفشون به فساد کشیدن مخاطب همون «مثلا ترانه» ها و از اون طرف بیننده های وبلاگیه که گفتم .
این افراد باعث میشن آدم به خودش بگه :
«انسان چقدر میتونه پست بشه !»
یادمون نره که ما انسانها اشرف مخلوقاتیم و فقط باید از زیبایی های مجاز لذت ببریم .
به قول فرزاد فرزین :
دنیا جای عاشقاس ...
نظر شما چیه؟
بدون نظر این وبلاگو ترک نکنید ...!
چقدر تاسف باره که :
که یک ساعت عبادت به درگاه الهی دیر و طاقت فرسا می گذره
ولی شصت دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره !
که صد هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما
وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد !
که یه ساعت عبادت در مسجد یا کلیسا طولانی به نظر میاد اما
یه ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره !
که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم
چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با
دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم !
که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافه می کشه
لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما
وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایش طولانی تر از حدش می
شه شکایت می کنیم و آزرده خاطر می شیم !
که خوندن یه صفحه یا یه بخش از پر فروش ترین کتاب رمان
دنیا آسونه اما خوندن یه صفحه از قرآن یا کتاب مقدس سخته !
که سعی میکنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه
رو رزرو کنیم اما به آخرین ردیف یک مکان مذهبی مثل کلیسا یا مسجد تمایل داریم !
که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در
برنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما برای بقیه برنامه ها رو
سعی می کنیم تو آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم !
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان
کتب مقدس و قرآن رو به سختی باور می کنیم !
که برای خریدن یه روزنامه یا مجلهء مورد علاقه و خوندن اون
سر و دست می شکنیم ولی برای خوندن یه خط از قرآن ،
امروز و فردا می کنیم!
که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا
کاری در راه خدا انجام بدن به بهشت برن !